توپهاى ماه اوت
نوشتهٔ باربارا تاکمن (۱۹۶۲)
ترجمه: محمد قائد
...
اقوام ژرمن چند صد سال با این زجر زیسته بودند که به اندازهٔ کافی جدیشان نمیگیرند. در فرانسه و انگلستان، مردم آلمان را مشتی دهقان جنگلنشین و زمخت میانگاشتند. بدتر از آن، از واندال، نام قبایل اجداد آلمانیها، کلمهٔ واندالیسم ساخته بودند به معنی طرز رفتار موجود بربر، بیفرهنگ، مخرّب بالفطره (به فارسی متداول: اُزگـَل).
چاره را در این میدیدند که به پا خیزند و جای صحیح خود را در اروپا بیابند، اروپایی که بخش بزرگ و پر از معدن و زمین حاصلخیز آن را اقوام تاتار و اسلاو آسیاییتبار اشغال کردهاند. روسها باید به آسیا برگردند و اسلاوها همان باشند که روز ازل بودهاند: بردگانٔ امپراتوری شکوهمند و مقدس رایش.
ارتشی بنیاد نهادند عظیم و مهیب با چند میلیون سرباز. نخستین مشکلی که به آن برخوردند این بود که (به قیاسی استعاری و امروزی) کامیون هجدهچرخ را نمیتوان در این تکهزمین کوچک حرکت داد. برای اینکه با سر در شکم فرانسه بروند و سپس به سوی روسیه برگردند جا به اندازهٔ کافی نبود. پس باید از راه بلژیک این کار را میکردند. اما پیشتر متعهد شده بودند بلژیک از هر منازعهای برکنار بماند. و این شد جرقهٔ آتش بزرگ.
مشهور است که جرقه را ترور ولیعهد اتریش در سارایوو زد. اما برنامهریزیهای نظامی از ابتدای قرن بیستم جریان داشت و نیمهٔ تابستان ۱۹۱۴ از چندین سال پیش بهعنوان فصل آتشبازی بزرگ انتخاب شده بود.
طرفین نزاع یقین داشتند طی چند هفته نتیجهٔ نهایی دوئل مهیج اعلام خواهد شد و دستبالا تا آخر پائیز همان سال همه به خانه برمیگردند. اما تا چهار سال پس از اوت ۱۹۱۴ کسی به خانه برنگشت. وقتی هم برگشتند در بسیاری کشورهای اروپا اوضاع سیاسی و اجتماعی یکسره دگرگون شد و انقلاب همه جا را فرا گرفت.
...
منبع: بی بی سی فارسی
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen