Posts mit dem Label نکته‌های آموزشی werden angezeigt. Alle Posts anzeigen
Posts mit dem Label نکته‌های آموزشی werden angezeigt. Alle Posts anzeigen

Freitag, Dezember 11, 2015

صرف صفت در آلمانی

صرف صفت با آرتیکل معین :
Nominativ:
Der schöne Mann
Die schöne Frau
Das schöne Kind
Die schönen Kinder

Akkusativ:
Den schönen Mann
Die schöne Frau
Das schöne Kind
Die schönen Kinder

Dativ:
Dem schönen Mann
Der schönen Frau
Dem schönen Kind
Den schönen Kindern

Genetiv:
Des schönen Mannes
Der schönen Frau
Des schönen Kindes
Der schönen Kinder

صرف صفت با آرتیکل غیر معین:

Dienstag, November 10, 2015

آموزش آلمانی قدم‌به‌قدم با شهلا صدری

آموزش آلمانی از الفبا تا مراحل عالی

همه درس‌ها را از اینجا دنبال کنید و یا در کانال یوتوب مشترک شوید.
با این درس‌ها آلمانی را از الفبا تا مراحل عالی یاد خواهید گرفت.


این درس‌ها به مرور زمان اضافه خواهند شد و بصورت اتوماتیک از همین جا و یا در خود کانال یوتوب "اینجا" به صورت اتوماتیک و پی در پی قابل مشاهده خواهند بود.

 برای تمرین مکالمات روزمره به این پست مراجعه کنید و یا اینجا را ببینید.
کتاب Deutsche Sprachlehre für Ausländer از اینجا دانلود کنید!

همچنین در کانال ویژه تلگرام این مطالب قابل دریافت است. برای رفتن به کانال تلگرام "اینجا" کلیک کنید.



صفحه این وبلاگ در فیسبوک:

Freitag, Oktober 23, 2015

نکته گرامری: sein oder Haben فعل بودن یا داشتن


دوستان عزیز حتماً همه با مبحث perfekt و طرز ساخت آن آشنا هستید و می‌دانید که از افعال haben یا sein که در جایگاه دوم قرار می‌گیرند و partizip perfekt که‌‌ همان اسم مفعول هست و در آخر جمله قرار می‌گیرد، ساخته می‌شود. 
اسم مفعول افعال را که باید از حفظ باشید بخصوص بی‌قاعده‌ها را ولی در مورد کاربرد sein و haben خیلی از شما‌ها مشکل‌ دارید که من در این مبحث سعی می‌کنم کمی بحث را برای شما جا بیندازم: 

Dienstag, Juli 14, 2015

فعل fahren و مشتقات آن

fahren (ist)
(با وسیله نقلیه) رفتن، سواره رفتن، رانندگی کردن، رفتن (وسیله نقلیه)، حرکت کردن 
Schi fahren    اسکی (بازی)کردن
Karussell fahren    چرخ‌وفلک سوارشدن
schwarz fahren     سیاه سوارشدن (بدون پول سوارشدن)
mit dem Aufzug fahren    با آسانسور رفتن 
Wie lange fahren wir bis Bonn?
مسافرت ما تا بن چقدر طول می‌کشد؟
aus dem Schlaf fahren   از خواب پریدن 
in die Kleider fahren    سریع لباس پوشیدن
jdm. über den Kopf fahren   دست‌برسر کسی کشیدن
jdm. über den Mund fahren   وسط حرف کسی پریدن
fahren (hat)
(کسی یا چیزی را) با وسیله نقلیه بردن، راندن (وسیله نقلیه)، (با یک دستگاه) کار کردن
Kannst du Auto fahren?   میتونی رانندگی کنی؟
den Wagen in die Garage fahren 
  ماشین را در گاراژ (پارکینگ) پارک کردن (گذاشتن) 
jdn. nach Hause fahren  کسی را (با وسیله نقلیه) به خانه رساندن
fahren lassen    صرف‌نظر کردن، ول کردن، قطع امید کردن
zu Schrott fahren  (در اثر تصادف یا استعمال زیاد) داغون کردن (وسیله نقلیه) 
einen fahren lassen   بادی (از معده) ول کردن
abfahren (ist)  حرکت کردن (وسیله نقلیه)، به راه افتادن (وسیله نقلیه)، عازم شدن 
jdn. abfahren lassen  به کسی جواب رد دادن، کسی را دک کردن
auf jdn. oder etwas abfahren  شیفته کسی یا چیزی بودن
abfahren (hat)
(با وسیله نقلیه) به جایی بردن، (راندن و) فرسوده کردن، (دست و پای کسی را زیر کردن و) قطع کردن
einen Reifen abfahren   لاستیک را فرسوده کردن
abfahren (sich)   (در اثر راندن) فرسوده‌شدن 
die Abfahrt  (حرکت (وسیله نقلیه)، عزیمت، سراشیبی، خروجی (اتوبان  
abfahrtbreit    آماده حرکت
die Abfahrtzeit   زمان حرکت
anfahren (ist)   راه افتادن، حرکت کردن
anfahren (hat)
(با وسیله نقلیه به‌جایی) حمل کردن، (با وسیله نقلیه به کسی یا چیزی) زدن و زخمی کردن، پرخاش کردن، تشر زدن
jdn. anfahren   به کسی توپیدن، به کسی تشر زدن
die Anfahrt  مدت رفتن (به‌جایی)، مسافت، ورود، راه ورود
ausfahren (ist)
(از جایی) خارج شدن، (جایی را) ترک کردن، (با وسیله نقلیه) به گردش رفتن

ausfahren (hat)
(با وسیله نقلیه) به گردش بردن، (چیزی را به جایی) رساندن (تحویل دادن)، بیرون آوردن، (جاده‌ای را بر اثر راندن) خراب کردن، (موتوری را) با حداکثر سرعت به کار انداختن 

Samstag, Juli 11, 2015

فعل schreiben و مهمترین مشتقات آن

schreiben نوشتن
das Schreiben نامه، نوشته
abschreiben  رونویسی کردن، تقلب کردن (در مدارس)، رونویس برداشتن
anschreiben  یادداشت کردن، به کسی نامه نوشتن 
anschreiben lassen  نسیه خریدن 
im Laden anschreiben    در مغازه به‌حساب نوشتن
Anschreiben der Bewerbung   نامه درخواست /تقاضای کار
aufschreiben   نوشتن، یادداشت کردن
Einschreiben نامه سفارشی 
einschreiben   ثبت‌نام کردن
(sich) einschreiben lassen    ثبت‌نام کردن (خود)، نام‌نویسی کردن 
den Brief einschreiben lassen   سفارشی کردن نامه
unterschreiben    امضاء کردن 
unterschreiben lassen   به امضاء رساندن
beschreiben   توصیف کردن، تشریح کردن، شرح دادن
Fernschreiben   دور نویس، تلکس
krankschreiben   گواهی بیماری گرفتن
Krankschreibung   گواهی پزشکی
umschreiben   انتقال دادن سند، دوباره نوشتن

Mittwoch, Juli 08, 2015

کاربرد فعل hängen به‌صورت فعل متعدی و لازم

یک فعل متعدی قادر به گرفتن یک مفعول مستقیم در موارد آکوزاتیو است:
Bs.
Ich schreibe einen Brief.
Sie trinkt keinen Kaffee.
یک فعل لازم قادر به گرفتن مفعول مستقیم نیست اما به‌وسیله یک حرف‌اضافه کامل می‌شود:
Bs.
Wir reisen durch Deutschland.
Ich bleibe in Frankfurt.
بعضی افعال هم به‌صورت متعدی و هم لازم استفاده می‌شوند، یکی از آنها فعل hängen است.
استفاده به‌صورت فعل متعدی، بیان یک فعالیت:

Dienstag, Juli 07, 2015

کاربرد و صرف ضمیر نمایشی derselbe

گاهی بجای er, sein, dieser و یا برای چیزها یا اشخاص قدیمی و شناخته‌شده که یک چیز یا یک شخص هستند که همتایی ندارند و به جای  der gleiche می‌آید و به معنی: همان چیز، همان کس، همان شخص. 
درواقع وقتی ما از دو چیز که با هم شباهت دارند صحبت می‌کنیم از der gleiche و برای یک چیز که همتایی ندارد از derselbe استفاده می‌کنیم مثل:

Montag, Juli 06, 2015

حروف اضافه که تبعیت از مضاف و مضاف الیه می‌کنند

بعد از این حروف اضافه اسم به‌صورت مضاف و مضاف‌الیه می‌آید.
Anstatt, statt: بجای، در عوض، عوض
Anstatt des Wagens hat er das Motorrad repariert.
Statt des Wagens hat er das Motorrad repariert.

او بجای ماشین، موتورسیکلت را تعمیر کرد.
بعد از این حروف اضافه می‌توانید اسامی را بدون endung استفاده کنید.
Statt David habe ich Frank eingeladen.
بجای دیوید، فرانک را دعوت کردم.
trotz:  
علی‌رغم، به رغم، باوجود
Trotz des Gewitters sind wir in die Stadt gefahren.
علی‌رغم / به‌رغم / باوجود طوفان / رعد وبرق ما به داخل شهر رفتیم.
während: 
در حین، در طول، عرض، هنگام، در طی
Während des Vortrags habe ich die Zeitung gelesen.
در حین /در طول /هنگام سخنرانی من روزنامه خواندم.
wegen:
به دلیل، به خاطر، به علت
Wegen meiner Eltern haben wir die Reise verschoben.
به دلیل / به علت / به خاطر والدینم، ما سفر را به تعویق انداختیم.
در موارد مشابه بالا گاهی wegen به دنبال اسم می‌آید:
Meiner Eltern wegen haben wir die Reise verschoben.
توجه:
 در محاوره حروف اضافه که معمولاً تبعیت مضاف و مضاف‌الیه دارند اغلب به‌صورت داتیو استفاده می‌شوند که صحیح نمی‌باشد.
statt dem Wagen, während dem Vortrag, wegen meinen Eltern.

موفق باشید:-) 
صفحه این وبلاگ در فیسبوک: 

Sonntag, Juli 05, 2015

طرز استفاده صحیح از حرف اضافه zwischen و قید inzwischen

zwischen
به‌عنوان حرف اضافه مکانی: 
( تقریباً) در وسط ِ، بین ِ
Ich möchte zwischen dir und Mama sitzen!
میخوام (مایلم) بین ِ (وسطِ) تو و مامان بشینم!
Der schnellste Weg ist zwischen diesen beiden Häusern durch.
سریع‌ترین راه از وسطِ (میانِ) این دو خانه می‌گذرد.
zwischen 
به‌عنوان حرف اضافه زمانی:
داخل یک نقطه زمانی مشخص، بین دو نقطه زمانی مشخص
Wie sollten uns zwischen dem 3. und dem 6. Juli noch einmal treffen.
ما می‌بایستی یک بار دیگه بین سوم وششم جولای همدیگر را ملاقات کنیم.
Ich hole dich zwischen sechs und sieben ab,Okay?
من تو رو بین (ساعت) شش و (تا) هفت سوار می‌کنم، باشه؟
inzwischen 
قید:
در یک دوره از زمان تا الان، از یک نقطه زمانی مشخص به بعد، در یک زمان متوسط، در این مابین، در این حین، تو این مدت
Ich muss einkaufen.Könnt ihr inzwischen spülen?
من می‌بایستی خرید کنم. میتونید در این میان (در این حین، تا من خرید کنم و بیام) ظرفهارو بشورید؟
Hast du inzwischen endlich dein Visum bekommen?
بالاخره در این میان (تو این مدت) ویزات ُ گرفتی؟

موفق باشید 
صفحه این وبلاگ در فیسبوک: 

Montag, März 16, 2015

یک نکته درباره استفاده صحیح از افعال مجهول geboren werden و geboren sein

1- Wann wurde Lincoln geboren? 
2- Wann sind Sie geboren? 
3- Ich bin 1979 geboren. 
در زبان آلمانی از شکل گذشته ساده مجهول geboren werden  برای اشخاص فوت‌شده و برای اشخاص زنده در حال حاضر از geboren sein استفاده می‌کنند. 
نکته:
افراد زنده غالباً برای بیان اطلاعات شخصی در بیوگرافی خود از geboren werden استفاده می‌کنند.
 مثال: 
Ich wurde am 8. Oktober 1979 in Teheran geboren. 

برای سؤالی کردن می‌توانید به این صورت سؤال کنید: 
Wann sind Sie geboren? 
In welchem Jahr sind Sie geboren? 
Welcher Jahrgang sind Sie? 
در مورد گفتن جواب: 
Ich bin im Jahr.... geboren. 
Ich bin ..... geboren. 
Ich bin Jahrgang ..... 
در جای خالی سال تولدتان را ذکر می‌کنید.

صفحه این وبلاگ در فیسبوک: 

Freitag, März 06, 2015

چند کاربرد حرف اضافه vorbei

حرف اضافهٔ vorbei استفاده بسیاری دارد و با افعال بسیاری کاربرد دارد که به کاربردی‌ترین و مهم‌ترین آن‌ها در اینجا اشاره می‌شود: 
 (بعضی از مثال‌ها عینا از دیکشنری آورده شده است) 
vorbei
گذشته (در مورد زمان یا موقعیت)، سپری شده، از کنار‍‌ ِ (کسی یا چیزی) 
vorbeigehen
عبورکردن، گذشتن، سپری شدن، به هدف اصابت نکردن، به پایان رسیدن، به چیزی توجه نکردن، از کناریکدیگر گذشتن 
an jdm oder etwas vorbeigehen
از کنار کسی یا چیزی رد شدن
vorbeilassen 
ردشدن 
vorbeischauen 
سرزدن 
vorbeischieben
با هل دادن از کسی یا چیزی رد شدن 
vorbeifahren
ردشدن (با وسیله نقلیه) 
vorbeikommen
از جایی گذشتن، سرزدن
vorbeireden
پرت صحبت کردن
vorbeiziehender
رهگذر
مثال: 
Darf ich bitte vorbei (gehen/lassen)? 
اجازه می‌دهید (می‌گذارید/ممکنه) رد بشم؟ 
Der Sommer ist vorbei. 
تابستان سپری شده. 
vorbei ist vorbei! 
گذشته‌ها گذشته! کار از کار گذشته! 

Mit uns ist es vorbei! 
بین ما هرچی بوده تموم شده (دوستی ما بهم خورد)! 
vorbeifahrende Autos
ماشینهاى ِ رهگذر
an einem Gebäude vorbeigehen
از کنار یک ساختمان رد شدن
Der Schmerz wird bald vorbeigehen. 
این رنج به زودی به پایان خواهد رسید. 
Er geht achtlos an allen Schönheiten der Natur vorbei. 
او بدون توجه از کنار تمام زیبایی‌های طبیعت می‌گذرد. 
Die beiden Autos sind haarscharf aneinander vorbeigefahren. 
دو تا ماشین به فاصله یک تار مو از بغل هم رد شدند. 
Ich bin an einem Krankenhaus vorbeigekommen. 
من (در راه آمدن) از بغل یک بیمارستان گذشتم. 
Können Sie bei mir vorbeikommen und das Buch abholen؟ 
می‌توانید به من سربزنید و کتاب را ببرید؟ 
Es ist 3 Uhr vorbei. 
ساعَت از ۳ گُذَشته است

صفحه این وبلاگ در فیسبوک: 

Samstag, Februar 21, 2015

جملات وابسته با «که» Nebensätze mit dass

dass: که
بعد از «که» فعل به آخر جمله منتقل می‌شود. 
Das wetter wird vielleicht morgen besser. 
Woher wissen Sie das? 
Ich hoffe, dass es besser wird. 
فردا احتمالاً هوا بهتر می‌شود. 
از کجا این موضوع و می‌دانید؟ 
امیدوارم که هوا بهتر بشود. 
Unser Chef sieht gut aus. 
Finden Sie? 
Ich finde, dass es sogar sehr gut aus. 
رییس ما خوش‌تیپ می‌باشد. 
نظر شما این است؟ 
به نظر من که او حتی بسیار خوش تیپ است. 
Es ärgert mich, dass du so spät kommst. 
باعث عذاب من است (من و اذیت می‌کند) که تو این‌قدر دیر می‌آیی. 
Es freut mich, dass Sie gekommen sind. 
خوشحالم که شما آمدید. 
Ich habe gehört, dass deine Frau einen Unfall hatte. 
من شنیده‌ام که همسرت تصادف کرده است. 
جملات وابسته با «آیا»: 
بعد از «آیا» فعل به انتهای جمله منتقل می‌شود. 
Ob: آیا
Ich weiß nicht, ob er kommt. 
من نمی‌دانم آیا او می‌آید. 
Ob er wohl kommt? 
آیا او می‌آید؟ 
Ich frage mich, ob er kommt. 
من از خودم می‌پرسم آیا او می‌آید. 
Ob sie wohl an mich denkt? 
Ich frage mich, ob sie an mich denkt. 
آیا او به من فکر می‌کند؟ 
من از خودم می‌پرسم آیا او به من فکر می‌کند. 
موفق باشید: -)

برای مشاهده متن آلمانی مرتبط با این بحث به اینجا نگاه کنید.
+
صفحه این وبلاگ در فیسبوک: 

Mittwoch, Februar 18, 2015

ضمایر نسبی و جملات ربطی

اکثر اشکال ضمایر نسبی به‌صورت حرف تعریف معین هستند که به معنی «که» (برای اشیا و اشخاص) و یا «کسی / چیزی که» می‌باشد. 
Bs: 
Der junge Mann, der mich angerufen hat, ist Lindas Bruder. 
مرد جوانی که به من زنگ زد، برادر لینداست. 
Der junge Mann, den ich angerufen habe, ist Lindas Bruder. 
مرد جوانی که من به او زنگ زدم، برادر لینداست. 
Der Wagen, der da vor der Garage steht, gehört meiner Schwester. 
ماشینی که آنجا جلوی (مقابل) گاراژ (پارکینگ) است متعلق به خواهر من است. 
Der Wagen, den Sie da vor der Garage sehen, gehört meiner Schwester. 
ماشینی که جلوی در گاراژ (پارکینگ) می‌بینید، متعلق به خواهر من است. 

صرف ضمایر ربطی: 
Bs: 
Der Student, der da drüben steht, ist mein Bruder. 
آن دانشجو که آنجا ایستاده است برادر من است. 
Der Student, den Sie da drüben sehen, ist mein Bruder. 
آن دانشجو که آنجا او را می‌بینید، برادر من است. 
Der Student, dem ich das Geld gegeben habe, ist mein Bruder. 
آن دانشجو که من به او پول دادم، برادر من است. 
Der Student, dessen Name in der Zeitung steht, ist mein Bruder. 
آن دانشجو که نامش در روزنامه است، برادر من است. 
توجه: جنسیت و تعداد با توجه به مرجع ضمیر تعیین می‌شود. 
حالت و وضعیت با توجه به جملهٔ ربطی تعیین می‌شود. 
Bs: 
Sind das die Leute, die das Museum sehen wollen? 
این اشخاصی (آن‌هایی/ افرادی) هستند که می‌خواهند موزه را ببینند؟ 
Das ist ein Mann, dem man nicht trauen kann. 
این یک مردی است که نمی‌شود به آن اعتماد کرد. 
Das sind Leute, denen man nicht trauen kann. 
این‌ها اشخاصی / کسانی هستند که نمی‌شود به آن‌ها اعتماد کرد. 

موفق باشید : -)
برای مشاهده متن آلمانی مرتبط با این بحث به اینجا نگاه کنید.

صفحه این وبلاگ در فیسبوک: 

Samstag, Februar 14, 2015

بدل اسم die Apposition

علاوه بر کلمات و جملاتی که برای توصیف اسم می‌آیند، عبارت‌هایی به همراه اسم در جمله می‌آیند که توضیح بیشتری در رابطه با یک اسم می‌دهند، مثلا: پروفسور مجید سمیعی، بهترین متخصص و جراح مغز اعصاب دنیا،. ‌‌.. 
عبارت «بهترین متخصص و جراح مغز و اعصاب دنیا» را بدل اسم می‌گویند. 
یا: علی، دوست حسن، در مسابقات دو و می‌دانی امسال قهرمان شد. 
عبارت «دوست حسن» بدل اسم می‌باشد. 
همانطور که می‌بینید بدل اسم جملهٔ کاملی نیست در حالی که جملات موصولی که برای توضیح یک اسم به کار می‌روند، جمله‌های کاملی هستند که فعل آن‌ها در آخرین بخش جمله قرار می‌گیرد: 
Ich habe Frau Müller, die Lehrerin meiner Tochter, im Schwimmbad gesehen. 
من خانم مولر، معلم دخترم را در استخر دیده‌ام. 
اینجا معلم دخترم بدل اسم است. 
حال در جمله پایین: 
Ich habe Frau Müller، die seit zwei Jahren als Lehrerin in der Schule meiner Tochter tätig ist, im Schwimmbad gesehen. 
من خانم مولر را که دو سال است به عنوان معلم در مدرسه دخترم کارمی‌کند در استخر شنا دیده‌ام. 
عبارت که او دوسال است به عنوان معلم در مدرسه دخترم کار می‌کند. جمله موصولی است. 
در زبان آلمانی معمولا اسم و اسم بدل از لحاظ حالت دستوری یکسان به کار می‌روند. یعنی اگر اسمی که توصیف می‌شود در حالت فاعلیت باشد بدل آن نیز در همین حالت فاعلیت صرف می‌شود و غیره. 
Unser Nachbar, der Freund von Katrin, war bei mir. 
همسایه ما، دوست کا‌ترین، پیش من بود. 

موفق باشید!

صفحه این وبلاگ در فیسبوک: 

Montag, Februar 09, 2015

کاربرد damit و um......zu+Infinitiv


um ..... zu+Infinitiv 
damit .......
برای اینکه، به خاطر اینکه
هر دو یک معنی و مفهوم دارند و مقصود و منظور انجام کاری را می‌رسانند.
باید توجه داشته باشیم در جمله‌هایی که فاعل آن‌ها یکی نیست فقط از damit استفاده می‌کنیم ولی در جمله‌هایی که فاعل مشترک دارند می‌توانیم به اختیار با مفهوم یکسان از هر دو استفاده کنیم. 
توجه:
 damit جمله را Nebensatz می‌کند ولی با حرف ربط um فاعل جمله حذف شده و فعل به‌صورت مصدر به همراه zu در آخرین بخش قرار می‌گیرند.
Er nimmt ein Taxi. Er will nicht zu spät kommen.
Er nimmt ein Taxi, um nicht zu spät zu kommen.
Er nimmt ein Taxi, damit er nicht zu spät kommt.
Seine Frau ruft ein Taxi. Er will nicht zu spät kommen.
Seine Frau ruft ein Taxi, damit er nicht zu spät kommt.
موفق باشید!

صفحه این وبلاگ در فیسبوک: 

Sonntag, Februar 08, 2015

مفعول یا آکوزاتیو Akkusativ در آلمانی


برای تفهیم بهتر مفعول / آکوزاتیو دو پرسش را طرح می‌کنیم:
۱- از کجا باید تشخیص بدهیم که یک اسم باید در حالت آکوزاتیو قرار بگیرد؟ 
پاسخ مشخص است: از روی فعل. 
مثلاً فعل «بازی کردن» فقط احتیاج به فاعل دارد: بچه داره توپ بازی می‌کنه.

Donnerstag, Februar 05, 2015

گنیتیو der Genitiv یا حالتِ اضافهِ ملکی در آلمانی


حالت اضافه ملکی حالتی است که دو اسم پشت سر هم در یک جمله می‌آید و ارتباط دو اسم را معلوم می‌کند. در فارسی به این دو اسم مضاف و مضاف الیه می‌گوییم و برای تشخیص آن به اسمِ اول یک کسره اضافه می‌کنیم: مطب ِ پزشک. در آلمانی وقتی دو اسم را به هم اضافه می‌کنیم، حرف تعریف و پسوندِ اسمِ دوم را تغییر می‌دهیم ولی حرفِ تعریفِ اسمِ اول عوض نمی‌شود! برای اسم‌های مذکر و خنثی حرف تعریف معین der و das هر دوتایشان به des تبدیل می‌شوند و حرف تعریف مونث و جمع به der تبدیل می‌شوند که این‌ها در واقع کارکرد همان کسره فارسی را دارند! اسامی مذکر و خنثی هم در آخر s یا es می‌گیرند ولی در مورد اسامی مونث و جمع به تغییر حرف تعریف اکتفا می‌کنند و خودشان تغییری ندارند.
 حالت اضافه ملکی در جواب به کلمه پرسشی «مال چه کسی؟ ?wessen» می‌آید.

Dienstag, Februar 03, 2015

افعال ضعیف و قوی در زبان آلمانی


افعال ضعیف  Schwachen Verben
افعال ضعیف در واقع افعال باقاعده هستند. اگر فعلی در واژه نامه بدون هیچ توضیحی یا استثنایی قید شده باشد این فعل یک فعال ضعیف است. این افعال از همه قوانین در تمامی زمان‌ها تبعیت می‌کنند و نیازی به نگرانی در مورد استثنا‌ها یا حفظ حالت‌های آن‌ها نیست. 

 افعال قوی Starke Verben
افعال قوی در واقع افعال بی‌قاعده هستند. این به این معناست که این افعال به صورت متفاوتی از افعال ضعیف و با قاعده عمل می‌کنند. می‌توانید این افعال را در واژه نامه شناسایی کنید. بیشتر واژه نامه‌ها یک لیست از افعال قوی (معمولا در انتهای واژه نامه) دارند. 

بعد از پسوندسازی صفت‌ها، افعال قوی را می‌توان یکی از سخت ترین مباحث زبان آلمانی (با توجه به میزان کاربرد) دانست. بهتر است سعی نشود تمامی این افعال را یک شبه یاد گرفته شود. یاد گرفتن این افعال باید در طول زمان و با تمرین انجام گیرد تا از گیج کنندگی آن بکاهد. روش خوب این است که سه تا چهار فعل را در روز یاد بگیرید. یکی از مطالب مفید در یادگیری افعال قوی این است که این افعال خیلی پر کاربرد هستند از این رو در مکالمات و متون آلمانی زیاد با آن‌ها برخورد خواهید کرد که باعث می‌شود این افعال را بهتر یاد بگیرید. 

طریق استفاده
در یک واژه نامه برای افعال قوی سه یا چهار حالت قید شده است. که شکل فعل در زمان‌های زیر است. 

۱- شکل فعل قوی (بی‌قاعده) در زمان حال ساده: 
شکل حال ساده هر فعل در واقع شکلی است که ما بیشتر از همه با آن آشنایی داریم. در زمان حال ما عموما مصدر فعل را فقط صرف می‌کنیم. اما  حالت استثنا در مورد صرف افعال ضعیف افعالی هستند که بعضی از حروف آن‌ها (معمولا حروف صدا دار) در صرف کردن تغییر شکل غیر عادی و بی‌قاعده دارند. این حالت فقط در برای بعضی افعال قوی وجود دارد و بیشتر آن‌ها به صورت عادی صرف می‌شوند. این تغییر بی‌قاعده نیز در واژه نامه خواهد آمد و در مورد افعالی مثل افعال زیر باید در موقع صرف فعل به این نکته دقت کنید. 
نگه داشتن   halten
er hält
du hältst
خواندن    lesen
er liest
du liest

 ۲- شکل فعل قوی (بی‌قاعده) در زمان ماضی: تمامی افعال قوی در این زمان به طور جدی تغییر می‌کنند. در موقع صرف باید توجه داشته باشید که در اول شخص مفرد هیچ پسوندی نمی‌گیرد. 

 به مثال‌های زیر توجه کنید: 
halten          Der Bus hielt      sie hielten
lesen            Ich las                 wir lasen

۳- شکل فعل قوی (بی‌قاعده) در زمان کامل: معمولا افعال تغییرات زیادی می‌کنند یا اصلا تغییر نمی‌کنند (پسوند e)t)–   نمی‌گیرند) اما گرفتن پیشوند -ge اغلب ثابت است. 

به مثال‌های زیر توجه کنید: 
halten   نگه داشتن     Der bus hat gehalten. 
riechen   بو دادن       Es hat nach Fisch gerochen. 

این پست ویراست مطلب زیر است:

صفحه این وبلاگ در فیسبوک: 


Montag, Februar 02, 2015

چند اصطلاح در مورد اعداد

Etwa - rund - ungefähr - fast -circa(ca.)-gegen   حدود، تقریبا
Über  بالای، بیشتر از
Bs:
etwa hundert
rund zwanzig
ungefähr zehn
fast acht
über fünfzig
ein halb یک دوم ، نصف
die Hälfte نصف
ein Drittel   یک سوم
ein Viertel     یک چهارم
zwei Fünftel     دو پنجم
drei zehntel    سه دهم
ein Hundertstel    یک صدم
eineinhalb     یک و نیم ، یک و یک دوم
anderthalb     یک و نیم
zweieinhalb    دو و یک دوم ، دو و نیم
dreieinhalb     سه و یک دوم ، سه و نیم
Bs:
Das ist ein halber Kuchen.
Die Hälfte gehört mir.
Wir haben eineinhalb (anderthalb) Jahre in Zürich gewohnt.
Martin hat zweieinhalb Jahre Deutsch gelernt.
Helgas Eltern sind dreieinhalb Wochen in Florida gebleiben.
einmal   یکمرتبه
noch einmal    یکمرتبه بیشتر
das erste Mal   دفعه اول ، بار اول
zum ersten Mal    برای بار اول ، برای اولین بار
موفق باشید. :-)
                                        صفحه این وبلاگ در فیسبوک:  

Sonntag, Februar 01, 2015

کاربردهای حرف اضافه zu

کاربرد zu+Infinitiv:
zu+Infinitiv
بعد از بیان یک اسم + فعل کمکی  (haben (z.b. Zeit/Lust/..haben، بعد از بیان 
es ist (z.b es ist gut/schlecht/schwerieg/....) و همچنین بعد از فعل‌های معین
(z.b wünschen,vergessen, anfangen,versuchen ,....) قرار می‌گیرد. همچنین وقتی مصدر فعل دوم در جمله با حروف اضافه um-ohne-statt/anstatt همراه می‌شود.
مثال:
Sie hat nicht immer Zeit, ihre Mutter anzurufen.
او همیشه وقت ندارد به مادرش زنگ بزند.
Sie verbietet ihrem Sohn, am Computer zu spielen.
او پسرش را از بازی با کامپیوتر منع می‌کند.
Es ist gut, nach der Arbeit eine Pause zu machen.
این خوبه که بعد از کار یک استراحت کوتاه انجام شود.
Ich mache Überstunden,um mehr Geld zu verdienen.
من اضافه‌کاری می‌کنم تا اینکه پول بیشتری در بیاورم.
Er legte den Hörer auf, ohne ein Wort zu sagen.
او گوشی تلفن را بدون یک کلمه گفتن گذاشت.
Er hat uns ausgelacht, anstatt/statt uns zu helfen.
او به ما خندید بجای اینکه به ما کمک کند.

کاربرد zu به‌عنوان حرف‌اضافه به معنی به، به‌سوی:
نکته: همه اسامی بعد از zu به‌صورت داتیو می‌آیند.
zur Arbeit
zum Arzt
zum Briefkasten
zur Bushaltestelle
برای روش و رفتار:
Er ist sehr nett zu mir.
به‌صورت اصطلاح:
(keine)Lust haben zu ....
حوصله چیزی رو نداشتن (مایل به انجام کاری نبودن) 
Ich habe keine Lust zur Arbeit.
zu Fuß gehen پیاده رفتن
zu Hause/zuhause در خانه
موفق باشید:-) 
صفحه این وبلاگ در فیسبوک: