Donnerstag, Februar 27, 2014

ترجمه ادبیات معاصر ایران به زبان آلمانی


از چند دهه گذشته به این سو، توجه کشورهای غربی به ایران رو به افزایش بوده است. این توجه به خصوص بعد از وقوع انقلاب اسلامی دوچندان شده است؛ زیرا آن‌ها متوجه شد‌ه‌اند که آنچه در ایران و نیز سایر کشورهای منطقه می‌گذرد، بر زندگی اقتصادی و اجتماعی آن‌ها تأثیر زیادی دارد. 
در کنار مسائل تاریخی، اجتماعی و سیاسی ـ که مسلماً از اولویت بیشتری برخوردارند ـ گروهی از محققان و مترجمان بوده‌اند که توجه‌شان را معطوف به ادبیات کرده‌اند. این محققان را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: گروه اول آلمانی زبان‌هایی بوده‌اند که به دلایل شغلی، و یا ازدواج با یک ایرانی سالهایی را در ایران گذرانده‌اند، و به زبان فارسی تسلط یافته‌اند. از این گروه می‌توان افرادی چون رودلف گلپکه، آنالیزه قهرمان، یوهان کرستیف بورگل، هربرت ملتزیگ و زیگرید لطفی را نام برد. گروه دوم پژوهشگران ایرانی‌ای بوده‌اند که بعد از تحصیل در آلمان یا به ایران بازگشتند و یا در‌‌ همان دیار اقامت گزیدند. مانند تورج رهنما، فرامرز بهزاد و بزرگ علوی ـ که در کنار نوشتن،‌گاه به ترجمه نیز می‌پرداخت. 

تورج رهنما که نقش مهمی در ترجمه ادبیات معاصر ایران به زبان آلمانی داشت، متولد اهواز است. او بعد از گذراندن دوران دبستان و دبیرستان در تهران، به آلمان رفت و در دانشگاه مونیخ در رشته‌های ادبیات آلمانی و روان‌شناسی به تحصیل پرداخت. سپس به اتریش رفت و دو سال در آنجا به تدریس پرداخت. پس از بازگشت به ایران نیز در دانشگاه تهران به تدریس زبان و ادبیات آلمانی پرداخت و در سال ۱۳۸۲ بازنشسته شد. 
دکتر رهنما مجموعاً هشت کتاب درباره ادبیات ایران در آلمان منتشر کرده‌ است. البته او در ترجمه داستانهای کوتاه فارسی همکارانی نیز داشت، نظیر خانم دکتر آنالیزه قهرمان، خانم دکتر زیگرید لطفی و چند تن دیگر که ترجمه‌های خود را در اختیارش می‌گذاشتند. 
در سال ۱۹۸۱ دکتر رهنما سه اثر از آثار خود را منتشر کرد، اولین مجموعه داستان ٍ او در نفس اژد‌ها نام دارد. عنوان اثر از شعر شفعیی کدکنی گرفته شده است: «این نه اگر معجزه‌ست، پاسختان چیست؟ / در نفس اژد‌ها چگونه شکفته‌ست/ این همه یاس سپید و نسترنِ سرخ؟» این مجموعه حاوی داستانهای کوتاهی از داستان نویسان معروف این است که همه قبل از انقلاب نوشته شده‌اند؛ در این کتاب از نویسندگانی نظیر سید محمد علی جمالزاده، صادق هدایت، بزرگ علوی، سیمین دانشور، بهرام صادقی، جلال آل احمد، صادق چوبک، هوشنگ گلشیری، امین فقیری و چند نویسنده دیگر، داستانهایی ترجمه شده است. 
ادبیات داستانی و تعزّلی در ایران و ادبیات نمایشی در ایران عنوان دو کتاب دیگری است که رهنما آن سال منتشر کرد. 
سال ۱۹۸۳ رهنما دو کتاب دیگر را، با نامهای انتری که لوطی‌اش مرده بود و چوب به دستهای ورزیل وارد بازار کتاب آلمان کرد. اولی مجموعه ده داستان از صادق چوبک است؛ داستانهایی نظیر پیراهن زرشکی، عدل، چرا دریا طوفانی شده بود؟ قالپاق دزد و همراه که جزء بهترین داستانهای چوبک محسوب می‌شوند. 
رهنما و مترجمانی که با او همکاری کرده‌اند، تنها به انتقال محتوای داستان‌ها نمی‌اندیشند؛ بلکه کوشیده‌اند سبک نویسنده نیز در زبانِ مقصد حفظ شود. از این نظر می‌توان این کتاب‌ها را از نظر امانت در سبک و زبان نویسنده و نیز از نظر کیفیت ترجمه جزء آثار خوبی شمرد که به معرفی داستان‌نویسان معاصر ایرانی پرداخته‌اند. 
کتاب «چوب به دستهای ورزیل» نیز ترجمه نمایشنامة غلامحسین ساعدی است. همینطور کتاب در باغ حاجی که ترجمة ده داستان از سید محمد علی جمالزاده است. این مجموعه نیز شامل داستانهای معروف این نویسندة واقعگرا است. از جمله رجل سیاسی، دوستی خاله خرسه، درد دل ملاقربانعلی، کباب غاز. یک نکته مهم دیگر در مورد این آثار، مقدمه یا مؤخره جامعی است که دکتر رهنما نوشته، و در آن‌ها به فضای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایران آن روزگار پرداخته، و نیز نویسنده اثر را به صورتی دقیق معرفی کرده است. 
آثار دیگر تورج رهنما داستانهای مدرن فارسی و زنان در ایران نام دارند که هر دو مجموعه‌هایی هستند از داستانهای کوتاه از نویسندگانِ قبل از انقلاب: از جمالزاده و هدایت گرفته تا احمد محمود و محمود کیانوش، دکتر فرامرز بهزاد. نیز به همراه یوهان کرستیف بورگل و گتفرید هرمان، مجموعه پرحجمی از داستانهای معاصر فارسی را انتخاب و ترجمه‌ کرده‌اند. این کتاب چهارصد صفحه‌ای که در سل ۱۹۷۸ منتشر شد. شامل داستانهای زیادی می‌باشد. از آن جمله‌اند: وسواس و قریب الوقوع از بهرام صادقی جشن فرخنده، گلدسته و فلک و خواهرم و عنکبوت از جلال آل احمد، پای گلدسته امام‌زاده شعیب و بیابانی از محمود دولت آبادی و آثاری از امین فقیری، عباس حکیم، جمال می‌رصادقی و دیگران. 
اما از آثاری که توسط آلمانی زبانهای ترجمه شده است می‌توان به کارهای خانم دکتر زیگرید لطفی اشاره کرد. او رمانهای جای خالی سلوچ و کلیدر را توسط ناشر سوئیسی «اونیونزفرلاگ» منتشر کرد، و در کشورهای آلمانی زبان با استقبال خوبی هم مواجه شد. جای خالی سلوچ در سال ۱۹۹۱ منتشر شد. ترجمه کلیدر نیز، بعد از آن آغاز گشت و ظاهراً هنوز ترجمه و انتشار همه مجلد‌های آن به پایان نرسیده است. 
از آثار دیگری که در سالهای دور، به آلمانی ترجمه شده است، می‌توان به بوف کور هدایت، و چشم‌هایش علوی با ترجمه هربرت ملتزیک اشاره کرد که هر دو در سال ۱۹۶۱ منتشر شدند. نیز باید از مجموعه استادان داستان معاصر ایران نام برد که با ترجمه ردولف گلپکه در سال ۱۹۶۱ منتشر شدند. این مجموعه نیز آثاری از جمالزاده، هدایت، رسول پرویزی، بزرگ علوی و... را در خود جای داده است. 
در مجموع، آثاری که از ادبیات معاصر ایران، به آلمانی ترجمه شده بسیار بیشتر از آن چیزی است که در این گزارش آمده است. اما می‌توان گفت که آثار فوق شاخص‌ترین آن‌ها هستند. 
واقعیت این است که تاکنون توجه کمتری به ترجمه آثار داستانی بعد از انقلاب شده است. و انتظار می‌رود در سالهای آتی رویکرد به ترجمه آثار بعد از انقلاب، روند به رشدی پیدا کند، زیرا نشانه‌های آن در سالهای اخیر به خوبی قابل مشاهده بوده است. در نوشتن این گزارش کوتاه علاوه بر اصل آثار، از کتاب «برگ سبز» که جنگی در بزرگداشت دکتر آنالیزه قهرمان است، و توسط تورج رهنما منتشر شده نیز استفاده شده است.

منبع: http://www.iricap.com/magentry.asp?id=4908

Keine Kommentare: