حرف اضافهٔ vorbei استفاده بسیاری دارد و با افعال بسیاری کاربرد دارد که به کاربردیترین و مهمترین آنها در اینجا اشاره میشود:
(بعضی از مثالها عینا از دیکشنری آورده شده است)
vorbei
گذشته (در مورد زمان یا موقعیت)، سپری شده، از کنار ِ (کسی یا چیزی)
vorbeigehen
عبورکردن، گذشتن، سپری شدن، به هدف اصابت نکردن، به پایان رسیدن، به چیزی توجه نکردن، از کناریکدیگر گذشتن
an jdm oder etwas vorbeigehen
از کنار کسی یا چیزی رد شدن
vorbeilassen
ردشدن
vorbeischauen
سرزدن
vorbeischieben
با هل دادن از کسی یا چیزی رد شدن
vorbeifahren
ردشدن (با وسیله نقلیه)
vorbeikommen
از جایی گذشتن، سرزدن
vorbeireden
پرت صحبت کردن
vorbeiziehender
رهگذر
مثال:
Darf ich bitte vorbei (gehen/lassen)?
اجازه میدهید (میگذارید/ممکنه) رد بشم؟
Der Sommer ist vorbei.
تابستان سپری شده.
vorbei ist vorbei!
Mit uns ist es vorbei!
بین ما هرچی بوده تموم شده (دوستی ما بهم خورد)!
vorbeifahrende Autos
ماشینهاى ِ رهگذر
an einem Gebäude vorbeigehen
از کنار یک ساختمان رد شدن
Der Schmerz wird bald vorbeigehen.
این رنج به زودی به پایان خواهد رسید.
Er geht achtlos an allen Schönheiten der Natur vorbei.
او بدون توجه از کنار تمام زیباییهای طبیعت میگذرد.
Die beiden Autos sind haarscharf aneinander vorbeigefahren.
دو تا ماشین به فاصله یک تار مو از بغل هم رد شدند.
Ich bin an einem Krankenhaus vorbeigekommen.
من (در راه آمدن) از بغل یک بیمارستان گذشتم.
Können Sie bei mir vorbeikommen und das Buch abholen؟
میتوانید به من سربزنید و کتاب را ببرید؟
Es ist 3 Uhr vorbei.
ساعَت از ۳ گُذَشته است
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen