Samstag, Juli 11, 2015

فعل schreiben و مهمترین مشتقات آن

schreiben نوشتن
das Schreiben نامه، نوشته
abschreiben  رونویسی کردن، تقلب کردن (در مدارس)، رونویس برداشتن
anschreiben  یادداشت کردن، به کسی نامه نوشتن 
anschreiben lassen  نسیه خریدن 
im Laden anschreiben    در مغازه به‌حساب نوشتن
Anschreiben der Bewerbung   نامه درخواست /تقاضای کار
aufschreiben   نوشتن، یادداشت کردن
Einschreiben نامه سفارشی 
einschreiben   ثبت‌نام کردن
(sich) einschreiben lassen    ثبت‌نام کردن (خود)، نام‌نویسی کردن 
den Brief einschreiben lassen   سفارشی کردن نامه
unterschreiben    امضاء کردن 
unterschreiben lassen   به امضاء رساندن
beschreiben   توصیف کردن، تشریح کردن، شرح دادن
Fernschreiben   دور نویس، تلکس
krankschreiben   گواهی بیماری گرفتن
Krankschreibung   گواهی پزشکی
umschreiben   انتقال دادن سند، دوباره نوشتن
zuschreiben  به‌حساب بانکی اضافه کردن، به نوشته‌ای اضافه کردن، نسبت دادن، چیزی را به کسی نسبت دادن
jem. etwas zuschreiben    به‌حساب کسی گذاشتن
s. selbst zuschreiben    به‌حساب  خود گذاشتن
überschreiben   روی چیزی نوشتن، سرفصل دار کردن، واگذار کردن
jem. etwas überschreiben   چیزی را به کسی واگذار کردن / تحویل دادن
geschrieben   مکتوب، نوشتاری، نوشته‌شده
Maschinenschreiben تایپ
vorschreiben  پیشنویس کردن، تعیین کردن، تکلیف کردن 
niederschreiben   به روی کاغذ آوردن 
verschreiben  اشتباه نوشتن، غلط نوشتن، نسخه نوشتن، تجویز کردن 
ausschreiben   کامل نوشتن، یک کلمه را به‌صورت کامل نوشتن 
hineinschreiben   داخل چیزی نوشتن 
nachschreiben
دوستان این فعل را من از یکی از دوستان آلمانیم پرسیدم  ایشان این‌طور توضیح دادند که من دقیقاً ذکر می‌کنم مثلاً زمانی که شخصی امتحانی داره و به علت بیماری قادر به انجام آن نیست ایشان باید nachschreiben کنه یعنی بعد از بهبود مجدد این امتحان و انجام بده، من کلمه‌ی مناسبی که دقیقاً منظور رو ایفا کنه پیدا نکردم از این‌رو خود مثال و گفتم امیدوارم واضح باشه
Er hat seinen Name geschrieben.  او نامش را نوشت 
Ich muss das Ganze noch einmal sauber abschreiben.
مجبورم کلش (همه‌اش) را یکباردیگر تمیز رونویسی کنم.
Es gibt ein Laden in der Stadt.
Da kann man noch anschreiben.
در شهر یک مغازه وجود دارد. اونجا آدم میتونه نسیه خرید کند.
Ich muss das aufschreiben.
 من می‌بایستی این را یادداشت کنم.
Er hat seinen Anteil seiner Fraue überschrieben.
او سهمش را به زنش واگذار کرد.
Schreiben Sie bitte Ihren Namen aus.
دوستان چون افعال زیاد بودند به چند مثال اکتفا کردم، امیدوارم که مفید بوده باشد.

موفق باشید:-)

صفحه این وبلاگ در فیسبوک: 

Keine Kommentare: