Dienstag, Juli 28, 2015

نامه‌نگاری به زبان آلمانی: فسخ کردن قرارداد Kündigung

Kündigung     فسخ کردن قرارداد

برای همه ما پیش می‌آید که قراردادی را فسخ کنیم مثل قرارداد بیمه، موبایل یا خانه و غیره.
در ذیل چند نمونه طرز نوشتن فسخ قرارداد را می‌نویسم که شما می‌توانید همین گونه ایمیل بزنید و قراردادی را فسخ کنید. 
یکی را ترجمه می‌کنم بقیه تقریباً شبیه به هم هستند و احتیاج به معنی ندارد. فقط شما کافیه که مدل نوشتن را یاد بگیرید دیگر خودتان می‌توانید همه مدل فسخ قرارداد بنویسید.
هر جا Betreff دیدید منظور موضوع و تیتر ایمیل می‌باشد و اگر zum nächstmöglichen Termin دیدید یعنی در اولین وقت ممکن

۱ - فسخ قرارداد بیمه 

Betreff:Kündigung des Versicherungsvertrages

Sehr geehrte Damen und Herren,
hiermit kündige ich den Versicherungsvertrag mit der Vertragsnummer 23456789 fristgerecht zum 23.11.2013. 

Bitte senden Sie mir in den nächsten Tagen eine Kündigungsbestätigung an die unten angegebene Adresse. Vielen Dank!

Mit freundlichen Grüßen

Sonntag, Juli 26, 2015

نامه‌نگاری به زبان آلمانی: تغییر آدرس Adressänderung

Adressänderung    تغییر نشانی 

برای همه پیش می‌آید که محل زندگی‌مان را عوض می‌کنیم و مجبور می‌شویم به بعضی ادارات و جاهایی که کار می‌کنیم یا می‌کردیم تغییر آدرسمان را گزارش کنیم. می‌توانیم به‌صورت زیر یک نامه کوتاه بنویسیم:

Betreff: Adressänderung wegen Umzug

Sehr geehrte Damen und Herren,

hiermit teile ich Ihnen folgende Änderung meiner Kontaktdaten mit. Die Änderung ist gültig ab: 26.08.2007 

Neue Anschrift:
Neuestraße 33
95123 Neuort
Tel.: 02345 234567

Mit freundlichen Grüßen
اینجا هم اسم و فامیلی خودتان را می‌نویسید.

ترجمه
موضوع: تغییر آدرس به خاطر نقل مکان 

خانم‌ها و آقایان محترم 

بدین‌وسیله در ذیل تغییرات اطلاعات تماسم را به استحضار شما می‌رسانم . تغییرات از تاریخ ... به بعد معتبر است.
آدرس جدید:
اینجا آدرس جدید با تلفن

ارادتمند شما
نام و نام خانوادگی
منبع: +
این مطلب برگرفته از صفحه ارزشمند «ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات آلمانی» است.

صفحه این وبلاگ در فیسبوک: 

نامه‌نگاری به زبان آلمانی: وکالت نامه Vollmacht

گاهی اوقات پیش می‌آید به دلایلی پیگیری اموری را به اشخاص دیگر می‌سپاریم. بدین منظور بایستی یک وکالت‌نامه به‌طرف مذکور بدهیم که امور موردنظر را پیگیری کند. وکالت‌نامه‌های متفاوتی می‌شود تنظیم کرد جهت امور مختلف مثل ثبت نام در دانشگاه یا امور بیمه یا بانک و غیره. 
در اینجا نمونه یک وکالت نامه شخصی را که راحت و کوتاه می‌توان نوشت و تنظیم کرد به شرح ذیل است:

Vollmacht zur Vertretung        وکالت جهت جانشینی
Vollmachtgeber

Name und Anschrift        اینجا اسم و آدرس وکالت دهنده را می‌نویسید

Vollmachtnehmer

Name und Anschrift       اینجا اسم وآدرس وکالت گیرنده را می‌نویسید


Der Vollmachtgeber bevollmächtigt den Vollmachtnehmer zur Vertretung bei folgenden Angelegenheiten:
وکالت دهنده وکالت تام به وکالت گیرنده جهت پیگیری انجام امور زیر را می‌دهد 

Beispiel 1
Beispiel 2
اینجا کارهایی که شخص وکالت گیرنده باید انجام بدهد را لیست می‌کنید
Gültig ist diese Vollmacht …
این وکالت تا تاریخ فلان اعتبار دارد.


Ort, Datum           مکان و تاریخ وکالت و امضا

مثال:
شخص حسین اکبری می‌خواهد به علی کریمی وکالت جهت ثبت‌نام در دانشگاه کیل و فسخ قرارداد خانه را تا تاریخ ۱/۱/۲۰۱۲ بدهد. 

Vollmacht zur Vertretung

Vollmachtgeber
Hossein Akbari
Kart Strasse 14
12345,Kiel

Vollmachtnehmer
Ali Karimi
Pen Strasse 23
7890,Hamburg

Der Vollmachtgeber bevollmächtigt den Vollmachtnehmer zur Vertretung bei folgenden Angelegenheiten:
Immatrikulation an der Universität Kiel 
Kündigung des Mietvertrages 

Gültig ist diese Vollmacht bis zum 01.01.2012

den Kiel,12.08.2011
Hossein Akbari
امضا


منبع: +
این مطلب برگرفته از صفحه ارزشمند «ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات آلمانی» است.

صفحه این وبلاگ در فیسبوک: 

Dienstag, Juli 14, 2015

فعل fahren و مشتقات آن

fahren (ist)
(با وسیله نقلیه) رفتن، سواره رفتن، رانندگی کردن، رفتن (وسیله نقلیه)، حرکت کردن 
Schi fahren    اسکی (بازی)کردن
Karussell fahren    چرخ‌وفلک سوارشدن
schwarz fahren     سیاه سوارشدن (بدون پول سوارشدن)
mit dem Aufzug fahren    با آسانسور رفتن 
Wie lange fahren wir bis Bonn?
مسافرت ما تا بن چقدر طول می‌کشد؟
aus dem Schlaf fahren   از خواب پریدن 
in die Kleider fahren    سریع لباس پوشیدن
jdm. über den Kopf fahren   دست‌برسر کسی کشیدن
jdm. über den Mund fahren   وسط حرف کسی پریدن
fahren (hat)
(کسی یا چیزی را) با وسیله نقلیه بردن، راندن (وسیله نقلیه)، (با یک دستگاه) کار کردن
Kannst du Auto fahren?   میتونی رانندگی کنی؟
den Wagen in die Garage fahren 
  ماشین را در گاراژ (پارکینگ) پارک کردن (گذاشتن) 
jdn. nach Hause fahren  کسی را (با وسیله نقلیه) به خانه رساندن
fahren lassen    صرف‌نظر کردن، ول کردن، قطع امید کردن
zu Schrott fahren  (در اثر تصادف یا استعمال زیاد) داغون کردن (وسیله نقلیه) 
einen fahren lassen   بادی (از معده) ول کردن
abfahren (ist)  حرکت کردن (وسیله نقلیه)، به راه افتادن (وسیله نقلیه)، عازم شدن 
jdn. abfahren lassen  به کسی جواب رد دادن، کسی را دک کردن
auf jdn. oder etwas abfahren  شیفته کسی یا چیزی بودن
abfahren (hat)
(با وسیله نقلیه) به جایی بردن، (راندن و) فرسوده کردن، (دست و پای کسی را زیر کردن و) قطع کردن
einen Reifen abfahren   لاستیک را فرسوده کردن
abfahren (sich)   (در اثر راندن) فرسوده‌شدن 
die Abfahrt  (حرکت (وسیله نقلیه)، عزیمت، سراشیبی، خروجی (اتوبان  
abfahrtbreit    آماده حرکت
die Abfahrtzeit   زمان حرکت
anfahren (ist)   راه افتادن، حرکت کردن
anfahren (hat)
(با وسیله نقلیه به‌جایی) حمل کردن، (با وسیله نقلیه به کسی یا چیزی) زدن و زخمی کردن، پرخاش کردن، تشر زدن
jdn. anfahren   به کسی توپیدن، به کسی تشر زدن
die Anfahrt  مدت رفتن (به‌جایی)، مسافت، ورود، راه ورود
ausfahren (ist)
(از جایی) خارج شدن، (جایی را) ترک کردن، (با وسیله نقلیه) به گردش رفتن

ausfahren (hat)
(با وسیله نقلیه) به گردش بردن، (چیزی را به جایی) رساندن (تحویل دادن)، بیرون آوردن، (جاده‌ای را بر اثر راندن) خراب کردن، (موتوری را) با حداکثر سرعت به کار انداختن 

Samstag, Juli 11, 2015

فعل schreiben و مهمترین مشتقات آن

schreiben نوشتن
das Schreiben نامه، نوشته
abschreiben  رونویسی کردن، تقلب کردن (در مدارس)، رونویس برداشتن
anschreiben  یادداشت کردن، به کسی نامه نوشتن 
anschreiben lassen  نسیه خریدن 
im Laden anschreiben    در مغازه به‌حساب نوشتن
Anschreiben der Bewerbung   نامه درخواست /تقاضای کار
aufschreiben   نوشتن، یادداشت کردن
Einschreiben نامه سفارشی 
einschreiben   ثبت‌نام کردن
(sich) einschreiben lassen    ثبت‌نام کردن (خود)، نام‌نویسی کردن 
den Brief einschreiben lassen   سفارشی کردن نامه
unterschreiben    امضاء کردن 
unterschreiben lassen   به امضاء رساندن
beschreiben   توصیف کردن، تشریح کردن، شرح دادن
Fernschreiben   دور نویس، تلکس
krankschreiben   گواهی بیماری گرفتن
Krankschreibung   گواهی پزشکی
umschreiben   انتقال دادن سند، دوباره نوشتن

Mittwoch, Juli 08, 2015

کاربرد فعل hängen به‌صورت فعل متعدی و لازم

یک فعل متعدی قادر به گرفتن یک مفعول مستقیم در موارد آکوزاتیو است:
Bs.
Ich schreibe einen Brief.
Sie trinkt keinen Kaffee.
یک فعل لازم قادر به گرفتن مفعول مستقیم نیست اما به‌وسیله یک حرف‌اضافه کامل می‌شود:
Bs.
Wir reisen durch Deutschland.
Ich bleibe in Frankfurt.
بعضی افعال هم به‌صورت متعدی و هم لازم استفاده می‌شوند، یکی از آنها فعل hängen است.
استفاده به‌صورت فعل متعدی، بیان یک فعالیت:

Dienstag, Juli 07, 2015

کاربرد و صرف ضمیر نمایشی derselbe

گاهی بجای er, sein, dieser و یا برای چیزها یا اشخاص قدیمی و شناخته‌شده که یک چیز یا یک شخص هستند که همتایی ندارند و به جای  der gleiche می‌آید و به معنی: همان چیز، همان کس، همان شخص. 
درواقع وقتی ما از دو چیز که با هم شباهت دارند صحبت می‌کنیم از der gleiche و برای یک چیز که همتایی ندارد از derselbe استفاده می‌کنیم مثل:

Montag, Juli 06, 2015

حروف اضافه که تبعیت از مضاف و مضاف الیه می‌کنند

بعد از این حروف اضافه اسم به‌صورت مضاف و مضاف‌الیه می‌آید.
Anstatt, statt: بجای، در عوض، عوض
Anstatt des Wagens hat er das Motorrad repariert.
Statt des Wagens hat er das Motorrad repariert.

او بجای ماشین، موتورسیکلت را تعمیر کرد.
بعد از این حروف اضافه می‌توانید اسامی را بدون endung استفاده کنید.
Statt David habe ich Frank eingeladen.
بجای دیوید، فرانک را دعوت کردم.
trotz:  
علی‌رغم، به رغم، باوجود
Trotz des Gewitters sind wir in die Stadt gefahren.
علی‌رغم / به‌رغم / باوجود طوفان / رعد وبرق ما به داخل شهر رفتیم.
während: 
در حین، در طول، عرض، هنگام، در طی
Während des Vortrags habe ich die Zeitung gelesen.
در حین /در طول /هنگام سخنرانی من روزنامه خواندم.
wegen:
به دلیل، به خاطر، به علت
Wegen meiner Eltern haben wir die Reise verschoben.
به دلیل / به علت / به خاطر والدینم، ما سفر را به تعویق انداختیم.
در موارد مشابه بالا گاهی wegen به دنبال اسم می‌آید:
Meiner Eltern wegen haben wir die Reise verschoben.
توجه:
 در محاوره حروف اضافه که معمولاً تبعیت مضاف و مضاف‌الیه دارند اغلب به‌صورت داتیو استفاده می‌شوند که صحیح نمی‌باشد.
statt dem Wagen, während dem Vortrag, wegen meinen Eltern.

موفق باشید:-) 
صفحه این وبلاگ در فیسبوک: 

Sonntag, Juli 05, 2015

طرز استفاده صحیح از حرف اضافه zwischen و قید inzwischen

zwischen
به‌عنوان حرف اضافه مکانی: 
( تقریباً) در وسط ِ، بین ِ
Ich möchte zwischen dir und Mama sitzen!
میخوام (مایلم) بین ِ (وسطِ) تو و مامان بشینم!
Der schnellste Weg ist zwischen diesen beiden Häusern durch.
سریع‌ترین راه از وسطِ (میانِ) این دو خانه می‌گذرد.
zwischen 
به‌عنوان حرف اضافه زمانی:
داخل یک نقطه زمانی مشخص، بین دو نقطه زمانی مشخص
Wie sollten uns zwischen dem 3. und dem 6. Juli noch einmal treffen.
ما می‌بایستی یک بار دیگه بین سوم وششم جولای همدیگر را ملاقات کنیم.
Ich hole dich zwischen sechs und sieben ab,Okay?
من تو رو بین (ساعت) شش و (تا) هفت سوار می‌کنم، باشه؟
inzwischen 
قید:
در یک دوره از زمان تا الان، از یک نقطه زمانی مشخص به بعد، در یک زمان متوسط، در این مابین، در این حین، تو این مدت
Ich muss einkaufen.Könnt ihr inzwischen spülen?
من می‌بایستی خرید کنم. میتونید در این میان (در این حین، تا من خرید کنم و بیام) ظرفهارو بشورید؟
Hast du inzwischen endlich dein Visum bekommen?
بالاخره در این میان (تو این مدت) ویزات ُ گرفتی؟

موفق باشید 
صفحه این وبلاگ در فیسبوک: